در کارنیوال انتخاباتی بازیکنان اصلی تفنگداران غارتگر و گروههای مافیایی اند
نویسنده : مهرالدین مشید نویسنده : مهرالدین مشید

در این روز ها در تمامی جادههای عمومی و چهار راههای  بزرگ و کوچه ها و بازار ها تصویر های نامزدان انتخابات مجلس  نماینده گان کشور خود نمایی دارند و شاید شماری بگویند : چگونه شد که به تاسی از ارجگذاری از دومین انتخابات پارلمانی کشور نوشته نشده که تصویر های نامزدان گویا سراسر شهر های کشور و بویژه شهر کابل را آذین بخشیده اند یا اینکه چرا از نمایش تصویر های نامزدان به عنوان آذین بندی شهر یاد آوری نگردیده است و ورود شماری از این ها به پارلمان آینده کشور با گفتن "خیر مقدم" استقبال نشده است . بدون تردید درعقب این خود نمایی ها ، چگونه ها و چرا ها دهها باید ها و نباید ها قرار دارند .

مردم ما زمانیکه در این تصویر ها شعار های پرزرق و برق  قانونمدارانه ، حق خواهانه و ظلم زدایانه را در زیر چتر واژههای عدالت گسترانه و  مهر پرورانۀ شماری نامزد ها  با قیافه های خیلی حق به جانب تماشا مینماید . این شعار ها در نگاۀ  اول چشمان شان را به خود خیره گردانیده و بویژه آن  شعار هاییکه خیلی  جذاب و عمیق بوده  به نحوی شخصیت کاندیدا را ارایه مینمایند . جدا از اینکه در مورد چون و چند  این شعار های  چند صد متر بیرون از حدود  صلاحیت های پارلمانی این نامزدان به تفصیل سخن رانده شود و درجۀ سواد و میزان آگاهی آنان به پیش کشانده شود ؛ گر چه از خواندن شماری شعار ها هر خواننده یی بزودی قدرت فهم املایی و انشایی و توانایی های سواد نامزدان را می تواند به بررسی بگیرد و این گونه شناخت  در هرفردی نسبت به نامزدان متفاوت است . آن نامزدانیکه شناخته شده اند و مردم کم وبیش از کارنامه های سیاه ، زمین دزدی ها و آدم ربایی های آنان آگاهی دارند  ، شاید جدا از طرز تلقی یاد شده  باشند .  این نگاهها بیشتر شامل حال نامزدان ناشناخته است که شماری جوانان تازه وارد طوری که از تصویر های جذاب ایشان دیده می  شود ، خیلی با احساسات گرم و آرزوهای بلند وارد معرکۀ انتخاباتی شده اند و با تاسف که وجود شان به تناسب نامزدانی که اهداف معین و ناروشنی  نسبت به فردای جامعۀ افغانستان دارند ، کم هستند و تعجب آور این که هرگاه به پارلمان هم راه بیابند ، از نفوذی برخوردار نخواهند بود که بتوانند جلو قلدری ها ، سازش ها و معامله گری های پیدا و پنهان اکثریت پارلمانی را با دولت فاسد یگیرند .

در  حالیکه براورده شدن چنین رویا ها  در یک پارلمان وابسته به کلی دور از امکان است و این حرف  بیشتر مصداق حال  یک پارلمان مستقل و ملی است . پس چگونه می توان مصداق آنرا در یک پارلمانی جستجو کرد که خارجی ها به شمول معاش نماینده گان آنرا  تمویل مینمایند  و از همه بد تر این که زیر چتر 102000 نیرو های خارجی قانونگذاری برای مردم افغانستان مینمایند ، به قول معروف "گاو شیری از برج پستانش معلوم است " پیدا است که کار قانونگذاری در این پارلمان به کجا ها می انجامد و خواهد انجامید .  پس پیدا است که این پارلمان از چه صلاحیت های واقعی برخوردار  است و تحت چه اوامر و نواهی مستقیم و غیر مستقیم خارجی ها قرار دارد . روزی خرم در زمان وزارت خود گفت : کرزی برایم بار بار تیلفون میکند که بر تلویزیون طلوع  مدارا کن و از شدت برآن احتراز نمایید . دلیلش این بود که یک عضو سنای امریکا  حامد کرزی را از رویارویی با این تلویزیون برحذر میداشت .

با این هم ورود هر چه بیشتر جوانان را در پارلمان کشور می توان به مثابۀ خیر مقدمی برای شکستاندن یک سلسله انحصار گری های گروهی ، قومی و سمتی در پارلمان کشور پیش بینی کرد که به مثابۀ چراغ سبزی در برابر معامله گری های سیاۀ شمار کثیری ظاهر گردند ؛  زیرا سبقت این جوانا را در برابر باند های سازمان یافتۀ در پارلمان آینده که از همین اکنون آشکار است ، بصورت کلی میتوان ناممکن برشمرد ؛ زیرا شماری نامزدان بازیکنان تردست سیاسی و نظامی اند که که با خاک افگندن بر چشم مردم بیچارۀ افغانستان  بر اسکان رهبری گروهی قرار دارند  که نه تنها  پیروزی حتمی خود را در انتخابات پارلمانی ممکن میشمارند ؛ بلکه توان این را نیز دارند که بوسیلۀ پول های باد آورده از خون شهدا و مجاهدین شماری شرکای خویش را نیز تا اتاق پارلمان اسکورت نمایند ؛ زیرا این تیکه داران به اندازۀ کافی برای به فریب کشاندن مردم ما دارند و نقاط ضعف مردم ما را دریافته و از همان نقطه خوب وارد عمل می شوند .  این ها که به فریب کشاندن مردم ما را بار بار به تجربه گرفته اند ،  چل های به فریب کشاندن مردم ما را خوب میدانند که چگونه باز هم با عصای عیسیی یی و ید بیضایی کذایی خود چشمان مردم را کور ، عقل شان را مغشوش و با یک نوع مغز شویی باز هم  آنان را ذغال اهداف شوم خود بگردانند ؛  البته طوریکه این رهبران دوران ناگزیریها ، در سال های جهاد آزادی خواهانۀ مردم مظلوم افغانستان در پشت دروازههای بسته مجاهدین را چوب سوخت انقلاب اسلامی عنوان میکردند . در حالیکه اسلام پوششی بیش برای اهداف غیر اسلامی آنان نبود . اعمال بعدی آنان اعم روابط مرموز استخباراتی با "سی آی ای" و "آی ای آی" از همان آغاز تاکنون گواۀ روشنی بر بر نامه های اسلام زدایانۀ  آنان است . شاید شماری ها  داستان ننگین مسؤول استخباراتی امریکا را  در کتاب "جنگ امریکا در افغانستا "خوانده باشند که سر رهبرای مبلغ و چالاکی از یخن سیا بیرون شده است .  این ها اند که بازهم بی شرمانه تر از هر بی  حیایی جهاد را وسیلۀ اهداف نامشروع خود گردانیده و شماری از آنان با پر رویی تمام با نوشتن حرف هایی مانند "برادر مجاهد شما " ، "  مدافع قانون و حقوق .... " و ... باز هم با عنوان کردن جهاد مقدس مردم افغانستان پای مردم این کشور  را به جال خود می افگنند و مزورانه تر از عنکبوت گویی به دور مردم چنان تار های مکر می تنند که حتی عنکبوت را هم شگفت زده مینمایند ؛ گرچه در اکثر موارد این ها شهامت عنکبوت را هم ندارند . این در حالی است که مردم خوب میدانند چگونه این ها سرنوشت مردم افغانستان را به بازی گرفته و با بازی های سیاسی خیمه شب بازانه گاهی طغرۀ کفر بر پیشانی شاۀ مخلوع زدند ، زمانی هم بر قدوم او خیر مقدم گویان گاو مستی را در پغمان ذبح کردند و وقتی دیگر برای فریب مردم  باز هم این نمایش خود را نوعی هشدار برای شاه مخلوع عنوان کردند که چرخ زدن شماری از این ها در اطراف جسد شاۀ مخلوع ،  بویژه آنانیکه از برج و باروی اندیشه هایشان به ظاهر بوی سلفی می آید ،  به گونۀ ترفندی  آشکارتر از آفتاب از آب بیرون شد . آن دیگر که خویش را مدافع قانون و حقوق مردم خوانده است ، مگر حق خواری های قانون زدایانه خویش را که بصورت آشکار با عدالت و حقانیت درتضاد قرار داشت ، فراموش کرده است که چگونه زمین های دولتی را پیش چشمان جناب کرزی در چند کیلومتر ارگ جمهور با تراکتور ها همورا گردانید و هر نمره را به قیمت 12 تا 15 هزار دالر به مردم به فروش رسانید .  ا ین که فرماندهان او مانند حاج صفی ها و امثال آنان زمین های دولتی و شخصی را در اطراف خیرخانه و ساحۀ قطعۀ 315 بصورت آشکار غضب کردند و به فروش رساندند ،  داستان دیگر است  که هنوز حکایت آن باقی است  .

گفتنی است که چندی پیش روزنامۀ افغان جرگه مطلبی رازیرعنوان " آوازههای  سر چوک " به نشر رساند که خیلی جالب است . این روزنامه درضمن آنکه کاندیدای ولسی جرگه را به چهار دسته ؛ مانند : نامزدان شایسته ، نامزدای شرکای مافیایی ، نامزدان مزدور کشور های خارجی ، نامردان جنون زدۀ شهرت ، نامزدان بی سواد تقسیم بندی نموده است ؛ گرچه در این تقسیم بندی غاصبین زمین و تفنگسالاران با نام ونشان را فراموش کرده است  و در این میان از آنانی یاد آوری نکرده است که در زیر  چتر رقابت های دولت تحت رهبری جناب هیواد مل (#)و اپوزوسیون مخملی  تحت رهبری متشتت و پراکنده به قربانی گرفته شده اند ؛ در حالیکه  از ضعف سواد سخت  رنجه میکشند و به هوای پولدار شان کمر ها را بسته و پاچهها را تا نزدیک به زانو ها "بر زده اند"  (بلند کرده اند)  ؛ اما باز هم بر مصداق این حرف "مشت نمونۀ خروار" به نحوی رفع مسؤولیت کرده است . این روزنامه به ادامه به گونۀ مثال به  بخشی کار نامه های  وکلای فعلی اشاره کرده بود که "قصۀ بک مامور گمرک (*)یکی ازولایات کشور مبنی بر تیلفونهای سفارشی پی در پی وکلای محترم برای تلاشی نکردن  موتر های قاچاق وکلای محترم جالب تر از همه است .

هرگاه زنده گی نامۀ فرد فرد اعضای پارلمان کنونی کشور زیر عنیک انتقادی گرفته شود ، شارلتان ها ، حقه بازان ، شکار چیان انسان وغاصبین زمین ده ها  جریب زمین دولتی و شخصی  در شهر های افغانستان به شمول شهر کابل  از آنان تفریق شود ، در میان باقی ماندهها نه تنها قاچاقبران انسان با حضور فعال ، با زبان های گشاده و پیشانی های بلند بحیث دپلومات های خوب نطاق های خوب پارلمان کشور بیش زز اندک پیدا میشوند و در کنار شان عمال خارجی ها چهره مینمایند  . با تاسف که این همه زشت ترین و نا موفق ترین تجربۀ یک دورۀ پارلمان خیلی نابسامان را به نمایش میگذارد که باز هم مانند گذشته رای مردم بیچاره و مظلوم افغانستان قربانی وعدههای دروغین و چرب و گرم شماری وکلای نامتعهد گردید . غیابت های دوامدار پارلمانی شماری ها که یک بار اسمای 35 تن آنان به جراید کشور نیز کشانده شد ، گواۀ خوبی بر کارنامه های مردم ستیزانه و نا متعهدانۀ  آنان است . 

در این شکی نیست که پارلمان کنون افغانستان نه تنها اشتباهات بزرگی را پشت  سر گذاشته است ؛  بلکه سازش های عقب پردۀ این نهاد بزرگ قانونگذاری کشور با حکومت چنان نابخشودنی و خیانت آمیز است که بزرگترین خلاف ورزی و  جفا به قانون اساسی کشور به حساب میرود .  افتضاح بار ترین سازش این نهاد با حکومت در چشم پوشی این نهاد از سلب تابعیت وازرای دوتابعته مانند جلالی ، اتمر ، قاسمی ، چکری و سایرین است که  این عالی جنابان حتی یک روز را هم بعد از تاراج های آشکار شان در افغانستان سپری نکرده و با همکاری نزدیک کرزی بصورت فوری افغانستان را ترک کردند  . این خطا و قانون شکنی نهاد قانونگذاری افغانستان به مثابۀ لکۀ ننگی بر کارنامه های سیاۀ 4 سالۀ ناقص و ناتمام آنان برای همیش خواهد جلوه گر بود .

بدون تردید به مجردیکه چشمان شهروندان افغانستان به تصویر های نامزدان تازه در جادهها و چهار راهها می افتد . بصورت فوری در ذهن شان خاطرات دورۀ انتخابات پارلمانی گذشته تداعی می شود ،  ناگهان قیافه های خشکه مقدس ،  فرماندهان سابق جهادی ، تکنوکرات ها و اعضای حزب خلق مانند گلاب زوی و پرچم مانند داکتر رنجبر و علومی در فضای ذهن شان ظاقر میگردند و متوجه می شوند که چگونه در گذشته شماری ها با نوشتن و سر دادن این  گونه شعار ها و حتی از این ها هم تند تر و درشت تر خیلی ها بر مردم ما لافیدند و بافیدند و وعدههای پر طمطراقی برای مردم ما دادند ، اما بعد ازکسب رای مردم به عنوان نماینده گان و راه یافتن به  خانۀ ملت ، آرزو های پاک و خواست های انسانی مردم افغانستان را سخت به بازی گرفتند . دلایل زیادی وجود دارد که از ناکارایی ها معامله گری های پارلمان کنونی پرده برمیدارد ؛ زیرا اکثریت اعضای این پارلمان در نتیجه یک سلسله زد و بند های پیدا و پنهان گروهی ، قومی  وزبانی وارد مجلس شدند . بیشتر این ها کسانی هستند که در گذشته وحال با نیرو های مسلح  بویژه با نیرو های مسلح قانونی همدستی دارند ؛ در حالیکه همدستی با نیرو های مسلح قانون کم خطر تراز همدستی با گروههای مسلح غیر قانونی نیست  . شماری از آنان نه تنها نتوانستند به عنوان نماینده گان واقعی مردم افغانستان در مجلس نماینده گان به حیثیت و عزت این مردم بیفزایند ؛ بلکه از این هم بد تر بیشتر بحیث دلالانی ظاهر شدند که با پا در میانی هایی میان دولت و مردم به خالی کردن جیب های مردم پرداختند و حتی در شماری موارد پول ها را از مردم به عنوان تحفه برای فلان وزیر صاحب ، فلان قاضی صاحب و فلان شهردار صاحب نیز گرفته اند . از این هم بد تر که با استفاده از مقام نماینده گی مردم برای غضب و تاراج زمین ها و دارایی های عامه یک گام از  گذشته پیشتر گذاشتند و با کارد هایی که گوشت  های مردم را بریده بودند ، برای سوراخ کردن استخوان های شان نیز مبادرت ورزیدند . گذشته از این که فرزندان و وابستگان شماری از اعضای پارلمان با استفاده از مصؤونیت قضایی پدرانشان به چه ناروایی ها دست زدند و حتی با تجاوز به دختران نجیب افغان به اعمالی فرا تر از   جنایت دست یازیدند . قانون ستیزی این جنابان قانونگذار آنقدر افزایش یافت و شکوه و شکایت های مردم در مورد آنان به اندازه یی زیاد شد که ادارات سارنوالی و محاکم قضایی کشور ناگزیر شدند تا روند دوسیه سازی را بر علیۀ آنان سرعت بدهند و تلاش ها برای تعقیب قضایی آنان به نسبت بی توجهی و شانه خالی کردن های مقام اجرایی پارلمان به ثمر نرسید و تمامی استعلام ها مبنی بر فرستادن وکلای متهم به قانون شکنی در میان تعلل های مسؤولین پارلمان بی پاسخ ماند . این گونه داستان هاییکه از بی مبالاتی و قانون ناپاسداری اعضای پارلمان کنونی پرده بر میدارد ، کم نیست و ارایۀ یک یک آنها از زبان این قلم ناممکن است و چه رسد به اینکه به دهها چرا های پر از باید ها و نباید هایی پاسخ گفت که چون کابوسی بر ذهن مردم ما سایه افگنده است . سخن راندن بر سر کارنامه های وکلا  زمستانی را ماند که از آن  گرمی  و لطف چه که جز سردی و بی مهری چیزی دیگری نمی توان احساس کرد  . غیابت های پیهم  و غیر حاضری های دوامدار این ها در شورا داستان غم انگیز و افتضاح آلودی است که به قیمت آبرو ریزی مردم افغانستان تمام شده است . هرگاه عدم رعایت فرهنگ پارلمانی این آقایان در بوتل جنگی ها ، دست به یخن شدن ها و دشنام دادن ها بر یکدیگر در زمان های استتثنایی حضور شان در پارلمان به حساب گرفته شود ، شاید حجم آن اضافه تر از "مثنوی هفت منی" شود . گرم جوشی های روز های اول پارلمانی این آقایان بر سر دعوای ازدیاد معاش بود که بعد از افزایش معاشات شان به اصطلاح مسؤولیت آنان در برابر مردم افغانستان بصورت کامل رفع گردید و حامد کرزی هم که در این گونه بازی ها تر دست تر از این آقایان است ، نه تنها به سرعت فیصلۀ پارلمان را مبنی بر افزایش معاشات آنان  توشیح نمود ؛ بلکه از این تصمیم شان استقبال هم به عمل آورد ؛ زیرا او در یافت که بزرگتری وسوسۀ شماری زیادی از این قانونگذاران جز پول چیز دیگری نیست . با امضای این مصوبه آنقدر خوش شد که حتی در لباس خود نمی گنجید ؛ زیرا او پیش از آن اندکی دغدغه بر دل داشت که مبادا در برابر پارلمانی قرار بگیرد که قانونمدار بوده ، اجراات دولت را سخت زیر کنترول بگیرند و با  وضع قوانین تازه در راستای منافع مردم  و جلوگیری از خود سری ها  و افزایش فساد در ادارههای دولت ، دولت را بصورت شدید تحت فشار قرار دهند . جناب کرزی زمانی نسبت به این آقایان بیشتر دلگرم شد که از پاگریزی های غیر مسؤولانۀ آنان از پارلمان و با حضور یابی آنان در اداره های دولتی بحیث دلالان آگاهی حاصل کرد . از این به بعد دلالان سیاسی در پارلمان هم فرصت را غنیمت شمردند تا به کار های گروهی و سیاسی خود پرداخته و بازی با سرنوشت ملت و کم بها دادن به مقدرات آنان را  چنان ساده انگاشتند که ارزش های سرنوشت ساز  و حیاتی را مانند گلی در پای گروههای خود پر پر نمودند ؛ در حالیکه هدف از تشکیل گروههای سیاسی خدمتگذاری بیشتر و بهتر برای مردم است و گروههای سیاسی نه هدف ؛ بلکه وسیله هایی برای رسیدن به اهداف والای انسانی اند که هر نوع برخورد هدفمدارانه را نسبت به گروههای سیاسی منتفی میسازد . بالاخره فضای آشفته و سرد و بازار پر زرق و برق "بگیر بگیر و بپر بپر " در پارلمان چنان مغشوش گردید که نه تنها سکوی پرش مناسبی برای رسیدن به هدف  گروهی و شخصی برای به اصطلاح شماری جهادی ها ؛ بلکه برای تمامی گروهها و شخصیت ها اعم از لیبرال ها و تکنوکرات ها نیز گردید .

شاید شماری ها با خود فریبی هایی ناشیانه یی دموکراسی نوپای در افغانستان را بهانه یی برای تمامی کم کاری های ، قانونگریزی ها ، تخطی ها و قانون ستیزی های خود در پارلمان افغانستان عنوان نمایند و با بهانه آوردن اینکه  گویا پارلمان کشور تجربۀ تازه یی بعد از سه دهه  جنگ داخلی بود که اعضایش به فرهنگ پارلمانی نا آشنا و با بازی های پارلمانی بیگانه بودند و در آخرین تحلیل بگویند که غرب زادگاۀ دموکراسی بوده و در آن پرورش یافته و به شگوفایی رسیده است ؛ در حالیکه غرب زادگاۀ اصلی دموکراسی نه ؛ بلکه محل پرورش و پیشرفت آن است ؛  اما امروز در غرب سرمایه دموکراسی لیبرال را به گروگان گرفته  است .  دموکراسی لیبرال در غرب به سرمایه داران انحصار گرا و سیاستمداران ضد آزاده گی  و رهایی بخشی قرار گرفته است که در نتیجه به گردن دموکراسی افسار بسته اند ، در زیر چتر آن به مانور های تهاجمی بر ضد کشور های فقیر پرداخته و و از آن مصیبتی برای مردمان جهان درست کرده اند . در این شکی نیست که دموکراسی در افغانستان با محتوای غربی اش لباس ناجوری را ماند که در پیکرۀ  افغانستان نا زیبا و زاید مینماید . بهتر خواهد بود تا گفته شود که دموکراسی در افغانستان به فرزندی داده شده است و دلایل دموکراسی فرزندی را در سیاست ، اقتصاد و اجتماع به وفرت می توان یافت . مثلی که فرزند فرزندی زمان زیادی برای خوگیری در خانوادۀ جدید نیاز دارد ؛ از همین رو دموکراسی در افغانستان به وقت زیادی نیاز دارد تا در بستر فرهنگی افغانستان رشد یابد و بالنده گردد و در غیر این صورت به شیوههای تحمیلی و ناخواسته اش به دشواری های زیادی رو به رو خواهد بود که رنجی بد تر از فرزند فرزند خوانده را در پی خواهد داشت ؛ در  حالیکه دموکراسی به گونۀ نهالی است که در کشوری بصورت طبیعی و تدریجی رشد کرده  ،  در آب و هوا و فرهنگ آن کشور پرورده شده  و به شگوفایی میرسد . در غیر این صورت دموکراسی بیمار و نا آشنایی را ماند که درکشوری مانند افغانستان از راس تا قاعدۀ اهرم جامعه از پارلمان تا کابینه و ریاست جمهوری به کلی بیگانه و ناجور می نماید . اکنون جلوههای بیمار و ناهمگون دموکراسی را در تار و پود جامعۀ خود می بینیم .

اکنون در افغانستان چه چیزی را به معنای دموکراسی ، در مقام ریاست جمهوری ، پارلمان یا ارگان های دیگر می توان یافت  یا تصامیمی که  در این مقام ها صورت میگیرد ، به چه میزانی با موازین دموکراسی برابر است و تصمیم گیری ها و اجراات را در ارگانهای مختلف از غیر دولتی تا دولتی اعم از قضا ، وزارتخانه ها و سارنوالی  می توان دموکراتیک خواند . از برکت این دموکراسی آنچه در ادارههای دولت افغانستان پر رنگ است عبارت اند از فساد اداری در موجی از تاراح دارایی های عامه ، دولتی و شخصی است و بس .

در این شکی نیست که دوکراسی تجربۀ چندین هزار سالۀ انسان بر روی  زمین است که سر آغاز آن را  در روم باستان و حتی پیش از آن در کشور های شرقی  می توان به گونۀ خیلی ابتدایی آن پیدا کرد که بیشتر در ساختار های  قبیله یی و قومی رونما گردیده بودند ؛ گرچه دموکراسی یونان باستان ویژه گی هایی داشت که جدا از ویژه گی های دموکراسی شرقی بود ، شاید  این دموکراسی از عناصری از دموکراسی باستان در شرق متاثر شده بود که اکنون برای دموکراسی کنونی غرب حیثیت مادر را دارد ؛ گرچه مفاهیم کنونی دموکراسی را نمی توان چندان در آن سراغ کرد که از شماری جهات با جرگه های ملی در شرق همخوانی داشت ، البته با تفاوت این که جرگه ها در شرق مقطعی ، اما در یونان دایمی بود که باز هم  بحیث آغازین تجربۀ بشری نمی توان از آنها چشم پوشی کرد . دموکراسی باستان در اشکال شورای قبیله نمودار میگردید و کلان های قوم روی مسایل مهم داخلی و خارجی به مشوره می پرااختند و در مورد تصمیم می گرفتند و رییس قبیله یا شاه مکلف به اجرای آن بود .  جرگه ها در افغانستان که از هزاران سال پیش  میان مردم ما رایج است ،  نمادی از همان دموکراسی  باستان است که حتی تا  امروز وجود دارند ؛ اما دموکراسی به معنای امروزینش نتیجۀ چند سد سالۀ غرب بویژه اروپا است که بعد از مبارزات زیاد انسان اروپایی و تحولات گستردۀ سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در این قاره به تدریج رشد کرد و بالنده گردیده است . اینکه هدف اساسی دموکراسی رهایی انسان از چنگال ستم ، خود کامگی و استبداد ورسیدن به جامعۀ شگوفای انسانی است ، درآن شکی نیست ؛ اما دموکراسی ها چون سایر مکتب های دینی و فکری وسیله یی است ، برایرسیدن رفاۀ بشریت . هر گاه دموکراسی به معنای هدف پذیرفته شود ، در این حال نه تنها ارزش های واقعی دموکراسی در جهان پیاده نمی گردد ؛ بلکه ارزش های تازه یی بحیث تجربۀ جدید که باید در دامن دموکراسی تولد شوند ، عقیم باقی میمانند . امروز که غرب زیر چتر دموکراسی دست به تهاجم بر ضد کشور هایی مانند عراق وافغانستان زده است و دموکراسی را وسیله یی برای رسیدن به اهداف استراتیژیک سیاسی و اقتصادی خود بهانه قرار داده اند یا اینکه ارزش هایی  دموکراسی که برخاسته از ویژه گی های فرهنگی و تاریخی غرب است .  این دموکراسی را بصورت دربست بدون توجه به خصوصیات جامعۀ  افغانی آنهم به شکل بد تر از غرب در موجی از فساد به کار گرفت ،  شاید نقص دموکراسی نباشد ، این استفادۀ نا بجا از دموکراسی در واقع شلاقی را ماند که از چنتۀ دموکراسی به روی مردمان این کشور ها می خورد . از همین رو است که امروز دموکراسی در افغانستان حیثیت شلاقی را بروی مردم این کشور پیدا کرده است .

اقتصاد بازار که رکن مهم و سوم این دموکراسی است ، بحیث بد ترین وسیلۀ استفاده جویی در دست شماری افراد معلوم الحال در افغانستان قرار گرفته است ،  افرادی انگشت شمار بازار را بصورت مافیایی در انحصار خود در آورده اند و بر نرخ ها طور دلخواۀ خود کنترول کامل دارند . این مافیای بازار از اقتصاد بازار چیزی بیشتر از احتکار و جیب خالی کردن مردم چیز دیگری نمیداند . این گونه بهر برداری های ناروا از ارزش های دموکراسی در کنار حاکمیت فاسد تحت مدیریت ناتوان

سبب گردیده تا سیمای اجتماعی و بشری سیستم  موجود در کشور خیلی آشفته و بیمار خود نمایی کند و  پی آمد آن حکومت ضعیف ، فاسد و نابکاری باشد  . در حالیکه موفقیت دموکراسی لیبرال تا اندازه یی بستگی به سیمای اجتماعی و بشری آن دارد و نیکنامی و بدنامی آن در زیر عینک اجتماعی و انسانی آن رقم می خورد . 

اکنون که افغانستان در آستانۀ انتخابات مجلس نماینده گان است ، باز هم دیده می شود که سرمایه از راههای مختلف یک بار دیگر دموکراسی را لگام میزند و پارلمان افغانستان که زیر ساطور این دموکراسی یک بار ضربۀ جبران ناپذیری را متحمل شده  و اکنون در آستانۀ تجربۀ دور دوم پارلمانی است . از سویی هم

دموکراسی بدون انتخابات معنایی ندارد  ؛ زیرا رکن مهم دموکراسی را انتخاب نماینده گان مردم برای تعیین  حکومت و اتخاذ تصامیم مهم ملی وحیاتی تشکیل می دهد . هر نوع عملی که به این پروسه آسیب برساند و روند انتخابات  یا انتخاب شونده گان و انتخاب کننده گان را به بیراهه برده ویا نتیجه انتخاب مردم را متاثر بگرداند . این به معنای  دشمنی آشکار بامردم ، با دموکراسی و با ارادۀ ملی است .

در حالیکه هنوز پیش از وفت است که در مورد مطمین بودن انتخابات و یا  از وجود تقلب در آن سخن گفت و یا انیکه در مورد مصؤون بودن حق انتخاب  رای دهنده گان بدور از فشار بیرونی ها و اعمال نفوذ آنان و از تهدید و تعزیری در آن  چیزی گفت نانن ینینننننسثثناآن ؛ در حالیکه هیچ صلاحیتی بدون قانون اساسی و اساس قانونی و هیچ مسؤولیتی بدون صلاحیت قانونی مفهومی ندارد . این در حالی است که در کشور ما میکانیزم انتخاب نماینده گان در معرض قربانی بازی های سیاسی قرار دارد و پروسۀ انتخابات به نحوی در میان کمیسیون ها دست به دست میگردد که معیاری برای استیناف طلبی هم وجود ندارد که این خود خلاف موازین دموکراسی است .

این گونه بازی ها در کشوری مانند افغانستان که دارای نظام فاسد و بیمار است ، یک پدیدۀ غیر قابل تصور نیست ؛ زیرا نماینده گان صادق ، وطن دوست و پاک در افغانستان نه تنها درد سر و مصیبتی برای حکومت فاسد است ؛ بلکه گروههای سیاسی رقیب دولت نیز حضور نماینده گان سالم و خوب را چندان به نفع خود تلقی نمی کنند ، زیرا که این گونه افراد کمتر در معرض معامله قرار گرفته و از داشتن مقاومت بیشتری  در بازی های سیاسی برخوردارد اند که بازیگران را در دو جناح دولتی و رقیب دولت به چالش دچار میسازند . از همین رو دولت و گروههای سیاسی تمامیت خواه تلاش میکنند تا به نحوی مانع حصور یابی نخبه گان سیاسی و بویژه شخصیت های مستقل ملی در شورای ملی کشور گردند و برای غلبیل کردن نامزدان انتخابات از هیچ نوع سعی دریغ نورزند .  از سویی هم در میان این همه آشفتگی ها چندان نمی توان به نقش مستقل و بیطرفانۀ کمیسیون انتخابات ، کمیسیون شکایات و ادارۀ سیاسی ملل متحد در افغانستان که حیثیت ناظر در انتخابات افغانستان را دارند ، چندان باور مند بود .  این در حالی است که هنوز دشواری ها و کمبودی های زیادی بر سر ر اۀ کمیسیون ها و انتخاب شونده گان وجود دارد که ،  سره و ناسره کردن نامزدان از رابطه داشتن با نیرو های مسلح قانونی و غیر قانونی یکی از موارد مهم آن است  .  از سوی دیگر قانونی برای بررسی و نظارت آنانی وجود ندارد که تا کنون ملیون ها افغانی را صرف مبارزات انتخاباتی خود نموده اند . این کمبودی شانس وارد شدن آنانیرا کم میسازد که دارای شخصیت سالم بوده و از شایستگی های بیشتری برخوردار هستند . این ها همه شفاف بودن انتخابات را زیر سوال برده و در  نتیجه درکنار سایر دشواری ها باز هم پارلمان آینده به مثابۀ بار گرانسنگی بر دوش مردم افغانستان سنگینی  خواهد کرد و شاهد مجلس نماینده گان معامله گرو شکمبویی  خواهیم بود که  بیشتر از منافع شخصی خود به چیز دیگری نخواهند اندیشید و دغدغۀ همیشگی آنان اضافه تر از تقاضای افزایش معاش و به دست آوردن زمین و ثروتهای بیشتر در موجی از زد وبند های  سیاسی و دلالی های نخواهد بود

بصورت قطع می توان گفت که در کارنیوال انتخاباتی کشور بازیکنان اصلی رهبران جهادی نما ، تفنگداران تاراجگر ، تاجران آلوده به فساد ، قاچاقبران مواد مخدر است که در این کارنیوال (+)شماری  جوانان با درد شامل زنان و مردان قربانیان  حتمی این بازی بوده  که در موجی از شیادی ها شکار شماری  از جنایت کاران حرفه یی و سازمان یافته شده اند . در این میان هستند کسانی که برای دکانداری و جیب زنی درفش نامزدی را برافراشته اند و با خاک افگندن بر چشم مردم و پول گیری از این جناح و آن جناح به ثروت هایی تازه یی میرسند .

 

یاد داشت ها :

# -  در انتخابات دورۀ قبلی ولسی جرگه خوب به یاد دارم که چگونه یک خانم معززی شکار ناجوانمردانۀ رقبای انتخاباتی گردید . هیواد مل از وی خواست تا خود را کاندید نماید ؛ اما خانم یاد شده از نامزدی خود داری کرده و برای هیوادمل گفت : در عین آنکه  میدانم از حمایت کافی برای موفق شدن برخوردار نخواهم بود ،  پول و دارایی برای مبارزات انتخاباتی نیز ندارم  . هیواد مل صاحب برایش گفته بود  که فقط او یک فورمه بگیرد ، دیگر کارها را او برایش آماده میسازد . بالاخره بعد از نامزدی جناب هیواد مل تنها 200 دالر امریکایی کمکش نمود و بس . آن خانم معزز از آن به بعد از هیواد مل خفه است و شاید در جامعۀ ما کمتر خانمی باشد که از چنین وجاهت و غرور انسان برخوردار بوده و از یک سوراخ دوبار او را مار گزیده نتواند  .

*- افغان جرگه ، شمارۀ 199 ، 18 اگست

+ - در کارنیوال ها بصورت عموم مردان حرفه یی که شرکای اصلی قمار بازان اند ، حضور داشته وبرای ترغیب دیگران و خالی  کردن جیب های شان مشت های پول را در خانه های بازی سرازیر زیر میسازند . 

 


September 14th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات